یادی از یک همکار، بخش یکم | ||
[وبلاگستان] با نیکلاس و فیلیپ، نوهام، توی ماشین نشسته بودیم که باران تندی سرگرفت. ضربات تند دانههای درشت باران بر شیشههای اتوموبیل، مرا بروزهای دوری برد. شاید چهل سال پیش. آنروز برای گزارش پروندهای رفته بودم اتاق معاون ادارهمان. باران شدیدی آغاز کرد. معاون اداره با تلفن مشغول صحبت بود. محو تماشای ضربات تند و منظم دانههای باران به شیشههای اتاق بودم که معاون صحبتاش تمام شد و پرسید: شما هم ریزش باران را دوست دارید؟ |
||
|
بلاگنیوز |
صفحه اصلی تیتــر اخبــار آرشـــیوهـــا تمـاس با مـا انجمن بلاگنیوز دربــــاره بلاگنیوز اساسنامه بلاگنیوز راهنمايی همکاران دعوت به همکاری ورود همکاران سخن سردبیر آمار RSS |
آگهی شما در بلاگنیوز |
پشتیبانی مالی |
پيشنهاد بلاگنيوز |
دوستان بلاگنيوز وبلاگهای به روز شده پرشین بلاگرز بالاترین سایکو |
آخرين اخبار سايتها |
روزنامههای ايران تابناک بالاترین بیبیسی فارسی پارسيک روز آنلاین گویا هفتان وبلاگهای به روز شده |
جستجو در اخبار |
کد لوگوی بلاگنيوز |
![]() ![]() |
سی مراجعه آخر |
... ادامه همراهان بلاگنيوز |
Copyright |
Copyright © 2005 Blog News. All rights reserved. Designed by 1saeed.com. ![]() |