ارامنهی حمریان/ملکوت | ||
[وبلاگستان] بیرستان تعطیل شده بود، سال دوم دبیرستان بودم، با شتاب به مدرسه ی طلبگی ( مسجد حاج مد ابراهیم) می رفتم. توی ذهنم درس منطق را مرور می کردم. کتاب الکبری فی المنطق که البته کتاب کوچکی بود اما پر بار و پر نکته. درست سر پیچ کوچه مدرسه- توی خیابان عباس آباد، میان باغ ملی و سه راه ارامنه- دیدم زن خاچیک با دخترش سونیا دارند از روبرویم می آیند. شش سال می شد که آن ها را ندیده بودم. سونیا دو سال از من بزرگتر بود. مادرش مثل بیشتر زن های ارمنی روسری اش را پشت گردن و زیر بافه ی موهاش گره زده بود. گوش هاش هم با گوشواره های فیروزه ای بیرون روسری سفیدش مانده بود. سونیا روسری نداشت. سلام کردم. زن خاچیک پیشانی ام را بوسید! درست مثل همان سال های کودکی که به خانه شان می رفتیم. گفتند خانه اشان را آورده اند اراک؛ سه راه ارامنه زندگی می کنند. گرم گفتگو بودیم که ناگاه تیزی نگاهی دلم را لرزاند! |
||
|
بلاگنیوز |
صفحه اصلی تیتــر اخبــار آرشـــیوهـــا تمـاس با مـا انجمن بلاگنیوز دربــــاره بلاگنیوز اساسنامه بلاگنیوز راهنمايی همکاران دعوت به همکاری ورود همکاران سخن سردبیر آمار RSS |
آگهی شما در بلاگنیوز |
پشتیبانی مالی |
پيشنهاد بلاگنيوز |
دوستان بلاگنيوز وبلاگهای به روز شده پرشین بلاگرز بالاترین سایکو |
آخرين اخبار سايتها |
روزنامههای ايران تابناک بالاترین بیبیسی فارسی پارسيک روز آنلاین گویا هفتان وبلاگهای به روز شده |
جستجو در اخبار |
کد لوگوی بلاگنيوز |
![]() ![]() |
سی مراجعه آخر |
... ادامه همراهان بلاگنيوز |
Copyright |
Copyright © 2005 Blog News. All rights reserved. Designed by 1saeed.com. ![]() |